پارت نود و یکم

زمان ارسال : ۱۰۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه


_تانیا! تانیا!

از جای پرید. چنان ناگهانی و شدید که نزدیک بود از روی کاناپه بر زمین بیفتد‌. اولین چیزی که دید، سایه‌ی مبهمی از محمدرضا بود‌. کمی که گذشت، سایه قوت گرفت و کم‌کم چهره‌ی نگرانش در مقابل دیدگانش پررنگ شد.

تنش در عرقی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.